برسامبرسام، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

برسام مهربان من

روز تولد برسام

امروز ۱۹مرداد ۹۳.صبح ساعت ۶من و رضا بیدار شدیم و نماز خوندم و دعا کردم و لباس پوشیدم و رادین عزیزم رو بوسیدم و رفتم. اول رفتیم بیمارستان قسمت آزمایشگاه چون باید بخاطر رزرو خونم آزمایش خون میدادم. آز خون دادم و نمونه خونم رو بردیم بانک خون و بعدم رفتم بخش و اینبار تخت ۲رو بهم دادن و بعدم رضا رفت دنبال مامان جون مهین و آوردش پیشم. داشتم لباسامو میپوشیدم که پرستار اومد گفت سریع باش باید بری اتاق عمل. یهو استرس و دلهره شدیدی به وجودم افتاد. انتظار نداشتم انقدر سریع واسه عمل ببرنم. با یه دنیا دلشوره رفتم. توی راهرو رضای عزیزم منتظرم بود تا دیدمش بغضم ترکید. رضا دستمو محکم توی دستش گرفت و تا دم در اتاق عمل همراهیم کرد. توی اتاق عمل هم مامان یه آشن...
25 مرداد 1393

یک روز تاخیر اجباری

برسام کوچولوی مامان امروز صبح قرار بود که تو پاهای کوچولو و نازت رو روی چشمهای ما بزاری و چشممون رو روشن کنی. صبح زود من و بابا رضا بیدار شدیم البته چه خوابی!!! دیشب نه من تونستم خوب و راحت بخوابم و نه بابا رضا. من که تا خود صبح چشمم همش به رادین عزیزم بود و بوسش میکردم و بغلش میکردم. ساعت ۶ هم از جا بلند شدم و نماز خوندم و دوباره بخاطر دوری از رادین گریه کردم و بعدم آماده شدیم و مامان جون عصمت از زیر قرآن ردم کرد و بابایی هم صدقه انداخت و راهی شدیم. سر راهمون بابایی بنزین هم زد و بعدم رفتیم دنبال مامان جون مهین و رفتیم بیمارستان نفت. اول رفتیم دایره بستری که پرونده تشکیل بدیم. گفتن فقط شوهرش اینجا باشه کافیه شما برید بخش. من و مامانم رفتیم ...
18 مرداد 1393

روز موعود

اینروزها حسابی سرمون شلوغه. از یه طرف اسباب کشی به خونه جدید و از طرفی دیگه فراهم کردن وسایل و مقدمات ورود برسام همه وقتمون رو پر کرده. من و رادین و برسام که بیشتر خونه باباجون مسیح هستیم. بابا رضا بهم اجازه نمیده دست به چیزی بزنم تا مبادا نی نی توی شکمم اذیت بشه. اما خود بابایی حسابی خسته شده. خیلی زحمت میکشه. بابا اسماعیل و مامان جون هم توی جمع کردن وسایل خونه و تمیزکردن و چیدن بهش کمک میکنن. خیلی دلم میخواست میتونستم بهش کمک کنم اما نمیتونم چون حسابی سنگین شدم. شنبه ای که گذشت یعنی ۴مرداد بهمراه بابایی واسه ویزیت رفتم. برسام خان ۳۷هفته و ۲روزش بود. خانم دکتر بلادی تاریخ سزارینم رو ۱۸همین ماه تعیین کرد. وقتی که اندازه رحمم رو اندازه گرفت گ...
8 مرداد 1393
1